اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۱۵۸

۱

ای عید روزه‌داران ابروی چون هلالت

وی شام صبح خیزان زلف سیاه و خالت

۲

خورشید چرخ خوبی عکس فلک نوردت

ناهید برج شادی روی قمر مثالت

۳

پشت فلک شکسته مهر قضا توانت

روی زمین گرفته عشق قدر مجالت

۴

عمر منی، وفا کن، تا برخوردم ز وصلت

مرغ توام، رها کن، تا می‌پرم به بالت

۵

دردا! که در فراقت خرمن به باد دادم

وانگه ندیده یک جو از خرمن وصالت

۶

گفتی مرا که: داری میلی به جانب من

میلم بسیست لیکن، لیکن می‌ترسم از ملالت

۷

کی چون خیال گشتی از ناخوشی تن او!؟

گر اوحدی ندیدی در خواب خوش خیالت

۸

بیچاره اوحدی را ملکی نبود و مالی

ورنه هم از کناری بفریفتی به مالت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
حسان خان
۱۳۹۳/۰۴/۰۶ - ۰۶:۲۵:۵۷
در بیت ششم 'لیکن' دو بار نوشته شده‌است. این را لطفا درست کنید.
user_image
آر
۱۳۹۳/۰۶/۰۱ - ۰۸:۴۷:۳۹
سلام. در بیت ششم (لیکن) دوبار نوشته شده. لطفا یکی را حذف کنید. با تشکر از سایت عالیتان.
user_image
کاظم ایاصوفی
۱۳۹۴/۰۵/۱۹ - ۰۹:۴۱:۱۶
مصراع دوم بیت ششم تکرار لیکن اشتباه است