اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۱۶۵

۱

ای طیرهٔ شب طرهٔ خورشید پناهت

آرایش عالم رخ رنگین چو ماهت

۲

تاب دل ناهید ز باد خم زلفت

آ ب رخ خورشید ز خاک سر راهت

۳

دیباچهٔ خوبی ورق روی منیرت

عنوان شگرفی رقم خط سیاهت

۴

بر رشتهٔ پروین زده صد سوزن طعنه

تابیدن عکس گهر از بند کلاهت

۵

از خاک فزون گشته سیاه تو، ولیکن

آتش زده سودای تو بر قلب سپاهت

۶

فردا به قیامت گر ازین گونه برآیی

ایزد، نه همانا، که بپرسد ز گناهت

۷

نزدیک شود با فلک از روی بلندی

روزی که کند اوحدی از دور نگاهت

تصاویر و صوت

نظرات