اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۲۶۱

۱

عشق را پا و سر پدید نشد

زین بیابان خبر پدید نشد

۲

جز دل دردمند مسکینان

ناوکت را سپر پدید نشد

۳

همه چیز از تو بود و در همه چیز

جز تو چیزی دگر پدید نشد

۴

خبری شد عیان من از فکر

وز عنایت خبر پدید نشد

۵

هر که پیش تو جان نکرد ایثار

از وجودش اثر پدید نشد

۶

تا تو منظور بیدلان نشدی

هیچ صاحب نظر پدید نشد

۷

اوحدی، چاره‌ای بکن خود را

کز تو بیچاره‌تر پدید نشد

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۲۴۱

نظرات