اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۳۱۲

۱

گر کسی در عشق آهی می‌کند

تا نپنداری گناهی می‌کند

۲

بیدلی گر می‌کند جایی نظر

صنع یزدان را نگاهی می‌کند

۳

با دم صاحبدلان خواری مکن

کان نفس کار سپاهی می‌کند

۴

آنکه سنگی می‌نهد در راه ما

از برای خویش چاهی می‌کند

۵

گر بنالد خسته‌ای معذور دار

زحمتی دارد، که آهی می‌کند

۶

عشق را آن کو سپه سازد به عقل

دفع کوهی را به کاهی می‌کند

۷

گر کند رندی نظر بازی، رواست

محتسب هم گاه‌گاهی می‌کند

۸

یک دم از خاطر فراموشم نشد

آنکه یادم هر به ماهی می‌کند

۹

چند نالیدم و آن بت خود نگفت:

کین تضرع دادخواهی می‌کند

۱۰

اوحدی را گر چه از غم بیمهاست

هم به امیدش پناهی می‌کند

۱۱

اشتر حاجی نمی‌داند که چیست؟

بار بر پشتست و راهی می‌کند

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۲۶۲

نظرات

user_image
مرتضی
۱۳۹۶/۰۴/۱۰ - ۰۵:۴۰:۴۷
سلام.چرااین شعر باشعر792 غزلیات امیرخسرو دهلوی یکی هستش؟