
اوحدی
غزل شمارهٔ ۳۱۸
۱
مردم شهرم به میخوردن ملامت میکنند
ساقیا، می ده، بهل، کایشان قیامت میکنند
۲
روی در محراب و دل پیش تو دارند، ای پسر
پیشوایانی که مردم را امامت میکنند
۳
هر مقامی را بگردیدند سیاحان، کنون
بر سر کوی تو آهنگ اقامت میکنند
۴
بر در مسجد گذاری کن، که پیش قامتت
در نماز آیند آنهایی که قامت میکنند
۵
صوفیان کز حلقهٔ زلفت بجستند، این زمان
دادهاند انصاف و ترتیب غرامت میکنند
۶
باغبانان خدمت سرو و گل اندر بوستان
سال و مه بر یاد آن رخسار و قامت میکنند
۷
هم بزیر لب به دشنامی جوابی میفرست
عاشقانی را که زیر لب سلامت میکنند
۸
مردم چشمت به نشترهای مژگان چو تیر
سینهٔ ما را چرا چندین حجامت میکنند
۹
اوحدی را از جهان چشم سلامت بود، لیک
خال و زلفت خاک در چشم سلامت میکنند
تصاویر و صوت

نظرات