اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۳۵۲

۱

در عشق اگر زبان تو با دل یکی شود

راه ترا هزار و دو منزل یکی شود

۲

زین آب و گل گذر کن و مشنو که: در وجود

آن کو گل آفریند با گل یکی شود

۳

یک اصل حاصل آید و آن اصل نام او

روزی که اصل و فرع مسایل یکی شود

۴

جز در طریق عشق ندیدم که: هیچ وقت

مقتول با ارادت قاتل یکی شود

۵

آنکش گشاده شد نظری بر جمال حق

مشنو که: با مزخرف باطل یکی شود

۶

گر صد هزار نقش بداری مقابلش

با او مگر حقیقت قابل یکی شود

۷

راه ار برد به حلقهٔ ابداعیان دلت

پست و بلند و خارج و داخل یکی شود

۸

بسیار شد عجایب این بحر و چون ز موج

کشتی بر آوریم به ساحل یکی شود

۹

زین لا و لم به عالم توحید راه تو

وقتی بری، که سامع و قایل یکی شود

۱۰

تا در میان حدیث من و اوحدی بود

این داوری دو باشد و مشکل یکی شود

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۲۸۰

نظرات