اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۴۵

۱

ای نرگس تو فتنه و در فتنه خواب‌ها

زلف تو حلقه‌حلقه و در حلقه تاب‌ها

۲

حوران جنت ار به کمالت نگه کنند

در رو کشند جمله ز شرمت نقاب‌ها

۳

دست قضا چو نسخهٔ خوبان همی‌نبشت

روی تو اصل بود و دگر انتخاب‌ها

۴

گر پرتوی ز روی تو در عالم اوفتد

سر بر کند ز هر طرفی آفتاب‌ها

۵

آخر زکوة این همه خوبی نه واجبست؟

منعت که می‌کند که نکردی ثواب‌ها؟

۶

فردا مگر گناه نباشد مرا به حشر

کامروز در فراق تو دیدم عذاب‌ها

۷

من می‌کنم دعا و تو دشنام می‌دهی

آری، بر تو کم نبود این جواب‌ها

۸

از اشک دیده بر ورق روی چون زرم

گویی مگر به سیم کشیدند باب‌ها

۹

امشب چنان گریسته‌ام کاشک چشم من

همسایه را به خانه در افکند آب‌ها

۱۰

بر خوان سینه از دل بریان نهاده‌ام

در رهگذار خیل خیالت کباب‌ها

۱۱

غیری در اشتیاق تو گر نامه‌ای نوشت

شاید که اوحدی بنویسد کتاب‌ها

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۲/۰۲ - ۱۶:۴۶:۱۴
اصل به عربی یعنی ریشه و فرع به عربی یعنی شاخه اما به فارسی اصل می شود پایه و فرع می شود پیرایه ! اما واژه های دیگری هم هست که معنی اصل می دهد یکی بنداد دیگری مهاد و سدیگر بنیاد که از این سه مهاد را برای PRINCIPLE بهتر می دانم و نیز بنداد را برای سرچشمه و اساس !
user_image
کسرا
۱۳۹۶/۰۱/۱۹ - ۰۲:۴۶:۵۰
فوق العاده زیباست این غزل ...
user_image
هاوژان
۱۳۹۸/۰۴/۱۶ - ۰۲:۱۱:۱۲
غزل بسیار زیبایی هست...دوستان یە کمی اگە امکانش هس تجزیە و تحلیلش کنن..سپاس
user_image
هاوژان
۱۳۹۸/۰۴/۱۶ - ۰۲:۱۲:۳۱
غزل بسیار زیبایی هست،،دوستان اگە امکانش هست یە کمی تجزیە و تحلیلش کنن..سپاس
user_image
هاوژان شارویرانی
۱۳۹۹/۰۵/۲۸ - ۱۵:۰۰:۰۵
غزل زیبایی هست
user_image
هاوژان شارویرانی
۱۳۹۹/۰۵/۲۸ - ۱۵:۰۲:۲۷
غزل زیباییی هست