اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۴۵۴

۱

من نخواهم برد جان از دست دل

ای مسلمانان، فغان از دست دل

۲

سینه میسوزد نهان از جور چشم

دیده میگرید روان از دست دل

۳

ای رفیقان، چون ننالم؟وانگهی

بر تنم باری چنان از دست دل

۴

هر که از دستان دل غافل شود

زود گردد داستان از دست دل

۵

جاودانی دیده‌ای باید مرا

تا بگریم جاودان از دست دل

۶

جانم اندر تاب و دل در تب فتاد

این ز دست چشم و آن از دست دل

۷

گفته بودم: پای در دامن کشم

وین حکایت کی توان؟ از دست دل

۸

قوت پایی ندارد اوحدی

تا نهد سر در جهان از دست دل

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۳۲۲

نظرات