اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۴۶۱

۱

زهی! ز دست رقیبان گذر به کوی تو مشکل

ز بس جمال که داری، نظر به روی تو مشکل

۲

مرا ز بار فراقت حکایتیست مطول

چو چین زلف تو در هم، چو بند موی تو مشکل

۳

به خوابگاه قیامت گذشتگان غمت را

ز خواب خوش شدن آگاه جز به بوی تو مشکل

۴

بر آستان تو از دست منکران محبت

گذار عاشق مسکین به جستجوی تو مشکل

۵

به رغم خوی تو گردن هزار نقش برآرد

که آن هزار نباشد یکی چو خوی تو مشکل

۶

ز غصها که تو دانی کدام ازین بتر آخر؟

که میل سوی تو داریم و ره به سوی تو مشکل

۷

بر اوحدی شده آسان بر تو مردن و بازش

ز دور زنده نشستن به آرزوی تو مشکل

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۳۲۱

نظرات