
اوحدی
غزل شمارهٔ ۴۹۶
۱
من بادهٔ عشق نوش کردم
چون مست شدم خروش کردم
۲
هر عربدهای که باده انگیخت
با زاهد خرقهپوش کردم
۳
هر کس که زما و من سخن گفت
او را به دو می خموش کردم
۴
چون هوش برفت از رقیبان
این بار حدیث هوش کردم
۵
پندم مده، ای رفیق، بسیار
انگار که: پند گوش کردم
۶
بگذار، که من نماز خود را
در خانهٔ می فروش کردم
۷
بر آتش عشق اوحدی را
امروز تمام جوش کردم
تصاویر و صوت

نظرات