
اوحدی
غزل شمارهٔ ۵۰۲
۱
مدتی من به کار خود بودم
با خود و روزگار خود بودم
۲
صورتی چند نقش میبستم
گر چه صورت نگار خود بودم
۳
به دیدار کسان شدم ناگاه
گر چه هم در دیار خود بودم
۴
بدر هر حصار میگشتم
نه که من در حصار خود بودم؟
۵
سالها یار،یار، میگفتم
خود به تحقیق یار خود بودم
۶
یک شبم یار در کنار کشید
روز شد، در کنار خود بودم
۷
اوحدی پیش من حجاب نشد
زانکه خود پردهدار خود بودم
نظرات
کاظم ایاصوفی