
اوحدی
غزل شمارهٔ ۵۰۵
۱
دی ره میخانه باز یافته بودم
کار طرب را بساز یافته بودم
۲
جمله به میدادم و به مطرب و ساقی
هر چه به عمری دراز یافته بودم
۳
آنچه نه عشق تو بود و رندی و مستی
عین دروغ و مجاز یافته بودم
۴
راه دل رازدار بسته زبان را
در حرم اهل راز یافته بودم
۵
نه پدر و چار مادر و سه پسر را
پیش خود اندر نماز یافته بودم
۶
با همه پستی بلند همت خود را
از دو جهان بینیاز یافته بودم
۷
سایهٔ دربان نگشت زحمت راهم
زانکه ز سلطان جواز یافته بودم
۸
هر هوس و آرزو، که بود دلم را
در رخ آن دلنواز یافته بودم
۹
در نظر اوحدی ز راه حقیقت
نه در افلاک باز یافته بودم
تصاویر و صوت

نظرات