اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۵۲۳

۱

چشم جان بر اثرت می‌دارم

گوش دل بر خبرت می‌دارم

۲

میکنم جای تو در جان، گر چه

گفتی: از دل بدرت می‌دارم

۳

همچو خاکم بدر افگندی و من

روی بر خاک درت می‌دارم

۴

دوش گفتی که: نداری سر من

به سر تو که سرت می‌دارم

۵

به جفا خونم ازین بیش مریز

که به خون جگرت می‌دارم

۶

دل ترا دوست‌تر از جان دارد

من از آن دوست‌ترت می‌دارم

۷

سپری شد دلم، از بس که درو

ناوک دل سپرت می‌دارم

۸

در تو بستم چو کمر دل، گفتی

کز میان زودترت می‌دارم

۹

اوحدی وار در آیینهٔ دل

همچو نقش حجرت می‌دارم

تصاویر و صوت

نظرات