
اوحدی
غزل شمارهٔ ۵۴
۱
امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب!
ماه نوی که گشتی پیدا، عجب، عجب!
۲
خوبت رخست و زیبا، بنشین، نکو، نکو
شاد آمدی و خرم، فرما، عجب، عجب!
۳
بخت من و من آسان با تو؟ بیا، بیا
خوی تو و تو ساکن باما، عجب، عجب!
۴
چونت ز دل برآمد، جانا که بیرقیب
بر من گذار کردی تنها؟ عجب، عجب!
۵
دری و دور گشته ز دریای چشم ما
ای در باز گشته ز دریا، عجب، عجب
۶
آگاه چون نکردی ما را ز آمدن
ناگاه چون فتادی اینجا؟ عجب، عجب!
۷
زینهاست کاوحدی به تو دادست دل چنین
زان دل چگونه آمد اینها؟ عجب، عجب!
تصاویر و صوت

نظرات