اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۵۵۳

۱

زلف مشکینت چو دامست، ای صنم

عارضت ماه تمامست، ای صنم

۲

تا بود بر دیگران وصلت حلال

بر من اسایش حرامست، ای صنم

۳

زان دهان تنگ شیرینم بده

بوسه‌ای، گر خود به وامست، ای صنم

۴

هر زمان گویی که: فردایی دگر

سوختم، فردا کدامست؟ ای صنم

۵

در غمت گر نشکنم خود را، مرنج

آدمی را ننگ و نامست ، ای صنم

۶

عالمی را بندهٔ خود کرده‌ای

اوحدی نیزت غلامست، ای صنم

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۲۹۲

نظرات