
اوحدی
غزل شمارهٔ ۵۶۶
۱
به ذکر تو من شادمانی کنم
به یاد لبت کامرانی کنم
۲
منت عاشق و عاشقت را رقیب
که هم گرگم و هم شبانی کنم
۳
به شمشیر عشقم سبکتر بکش
که گر زنده مانم، گرانی کنم
۴
کسی کت به سالی ببیند دمی
به عمر درازش ضمانی کنم
۵
چو در خانه آیی، شوم خاک تو
چو بیرون روی، پاسبانی کنم
۶
به امید بوسیدنت هر شبی
تبم گیرد و ناتوانی کنم
۷
تو جان منی، چون ز من بگسلی
کجا بیتو من زندگانی کنم؟
۸
به پیرانه سر گر ببوسم لبت
دگر نوبت از نوجوانی کنم
۹
ز لعل تو یک بوسه در کار کن
که چون اوحدی درفشانی کنم
تصاویر و صوت

نظرات
کاظم ایاصوفی