اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۵۷۸

۱

تا بر آن عارض زیبا نظر انداخته‌ایم

خانهٔ عقل به یک بار برانداخته‌ایم

۲

بر دل ما دگر آن یار کمان ابرو تیر

گو: مینداز، که ما خود سپر انداخته‌ایم

۳

هیچ شک نیست که: روزی اثری خواهد کرد

تیر آهی که به وقت سحر انداخته‌ایم

۴

ای که قصد سر ما داری، اگر لایق تست

بپذیرش، که به پای تو در انداخته‌ایم

۵

به جفا از در خود دور مگردان ما را

تا بجوییم دلی را که در انداخته‌ایم

۶

قدر خاک درت اینها چه شناسند؟ که آن

توتیاییست که ما در بصر انداخته‌ایم

۷

اوحدی راز خود از خلق نمی‌پوشاند

گو: ببینید که: ما پرده در انداخته‌ایم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
علی
۱۳۹۴/۰۵/۱۳ - ۱۲:۲۱:۴۹
هیچ شک نیست که روزی اثری خواهد کرد / تیر آهی که به وقت سحر انداخته ایم واقعا بیت قشنگی بود، و بسیار مناسب برأی این شعر زیبا
user_image
کسرا
۱۳۹۵/۰۲/۳۰ - ۰۰:۳۹:۲۰
بسیار زیباست