اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۶۲۰

۱

از تو میسر نشد کنار گرفتن

پیش تو داند دلم قرار گرفتن

۲

کعبهٔ من کوی تست و حج دل من

حلقهٔ آن زلف تابدار گرفتن

۳

گر ز دل من به گرد غصه برآری

از تو نخواهد دلم غبار گرفتن

۴

عشق ترا نیک می‌شمردم و بد شد

جهل بود کار عشق خوار گرفتن

۵

دست نگارین مبر به تیغ، که ما خود

دست بشستیم ازین نگار گرفتن

۶

حاصلت از یار چون به جز غم دل نیست

توبه کن، ای اوحدی، ز یار گرفتن

۷

رو به کناری بساز، چون نتوانی

کام دل خویش در کنار گرفتن

تصاویر و صوت

نظرات