اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۶۶

۱

ترک عجمی کاکل ترکانه برانداخت

از خانه برون آمد و صد خانه برانداخت

۲

در حلق دل شیفته شد حلقه به شوخی

هر موی که زلفش ز سرشانه برانداخت

۳

آه از جگر صورت دیوار برآمد

چون عکس رخ خویش به کاشانه برانداخت

۴

شوق لب چون جام عقیقش ز لطافت

خون از دهن ساغر و پیمانه برانداخت

۵

فریاد! که چشمم ز فراق لب لعلش

مانندهٔ دریا در و دردانه برانداخت

۶

دردا! که: فراق رخ آن ترک پریوش

بنیاد من عاشق دیوانه بر انداخت

۷

گر یاد کند زاوحدی آن ماه عجب نیست

خورشید بسی سایه به ویرانه برانداخت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۱/۳۰ - ۰۴:۱۴:۵۲
این هم یک نمونه دیگر از زیبایی های ترک ها . در حلق دل شیفته شد حلقه به شوخی . یعنی قلاب در حلق دل شیفته شد . نام دیگر قلاب نشپیل است که رودکی به کار برده است .