
اوحدی
غزل شمارهٔ ۷۱۰
۱
خیز و کار رفتنت را ساز ده
همرهان خویش را آواز ده
۲
مرغ گل را در زمین پوشیدهدار
مرغ دل را در فلک پرواز ده
۳
گر گمان داری ز معنیدان بپرس
ور کمان داری به تیر انداز ده
۴
چون شوی واقف ز راز آن طرف
مژدهای در گوش اهل راز ده
۵
ور بخواهی نیز کردن یاد ما
هم به یاد آن بت طناز ده
۶
کس نپردازد سخن چون اوحدی
گوش با قول سخن پرداز ده
۷
عشق را آغاز و انجامی نبود
ساقیا، این جامم از آغاز ده
نظرات