اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۷۶۰

۱

دانه‌ای بر روی دام انداختی

مرغ آدم را ز بام انداختی

۲

تا شود سجاده و تسبیح رد

جرعه‌ای در کاس و جام انداختی

۳

هر کرا خون خواستی کردن حلال

خرقهٔ او بر حرام انداختی

۴

چون سزای سوختن دیدی مرا

در چنین سودای خام انداختی

۵

بیدلان را چون ندیدی مرد وصل

در کف پیک و پیام انداختی

۶

یک سخن ناگفته، ما را چون سخن

در زبان خاص و عام انداختی

۷

دیگران را بار دادی چون کلیم

اوحدی را در کلام انداختی

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۴۳۹

نظرات