اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۷۸۰

۱

بر خسته‌ای ملامت چندین چه می‌پسندی؟

کورا نظر بپوشد شوخی به چشم‌بندی

۲

ای خواجهٔ فسرده، خوبی دلت نبرده

گر درد ما بنوشی، بر درد ما نخندی

۳

چون پسته لب ببستم از ذکر شکر او

زان شب که نقل کردیم آن پسته‌های قندی

۴

در دست کوته ما مهر زر ار نبیند

کی سر نهد به مهری؟ سروی بدان بلندی

۵

دیگر به هیچ آبی در بار و بر نیاید

شاخ سکون و صبرم، کز بیخ و بن بکندی

۶

هرکس حکایت خود اندر نبشت، لیکن

چون اوحدی که داند سر نیازمندی؟

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۴۴۸

نظرات