اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۸۰۶

۱

سنت آنست که خاک کف پایش باشی

فرض واجب که به فرمان و برایش باشی

۲

گر نخواهی که به حسرت سر انگشت گزی

در پناه رخ انگشت نمایش باشی

۳

ماه را دیدم و گفتم: تو بگیری جایش

بازگفتم: تو نه آنی که به جایش باشی

۴

گرهی بازکن از بند دو زلفش به نیاز

ای دل، آنروز که در بند گشایش باشی

۵

اوحدی، دست بدار از سخن دوست، که او

به وفا سر ننهد، گر تو خدایش باشی

۶

گر به رنج غم او کوفته گردی صد بار

بوی آن نیست که در صحن سرایش باشی

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۴۵۹

نظرات

user_image
Reyhoneh ..
۱۴۰۳/۰۳/۲۶ - ۰۲:۴۴:۰۷
ماه را دیدم و گفتم تو بگیری جایش...