اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۸۲۵

۱

به خرابات گذارم ندهند از خامی

سوی مسجد نتوانم شدن از بدنامی

۲

صوفی رندم و معروف به شاهدبازی

عاشق مستم و مشهور به درد آشامی

۳

سر ز ناچار بر آورده به بی‌سامانی

تن ز ناکام فرو داده به دشمن کامی

۴

حال می خوردنم از روزن و سوراخ به شب

همه همسایه بدیدند ز کوته بامی

۵

آن زبونم که اگر بر سر بازار بری

بی سخن مال مرا خاص شناسد عامی

۶

دشمنم گر نتواند که ببیند نه عجب

دوست نیزم نتواند ز ضعیف اندامی

۷

اوحدی‌وار به صد بند گرفتارم، لیک

تو در این بند ندانی که برون از دامی

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۴۶۶

نظرات