
اوحدی
غزل شمارهٔ ۸۶
۱
ای نسیم صبح دم، یارم کجاست؟
غم ز حد بگذشت، غمخوارم کجاست؟
۲
وقت کارست، ای نسیم، از کار او
گر خبر داری، بگو دارم، کجاست؟
۳
خواب در چشمم نمیآید به شب
آن چراغ چشم بیدارم کجاست؟
۴
بر در او از برای دیدنی
بارها رفتم، ولی بارم کجاست؟
۵
دوست گفت: آشفته گرد و زار باش
دوستان آشفته و زارم، کجاست؟
۶
نیستم آسوده از کارش دمی
یارب، آن، آسوده از کارم کجاست؟
۷
تا به گوش او رسانم حال خویش
نالهای اوحدیوارم کجاست؟
نظرات
ابراهیم