
اوحدی
غزل شمارهٔ ۸۷۸
۱
ای در دل من چو جان کجایی؟
وی از نظرم نهان کجایی؟
۲
کردی ز برم کناره چونی؟
رفتی بدر از میان کجایی؟
۳
پیش آمدی از زمین چه چیزی؟
بگذشتی از آسمان کجایی؟
۴
گفتی که: من از جهان برونم
ای از تو پر این جهان، کجایی؟
۵
در هیچ مکان نهای و بیتو
نادیده کسی مکان، کجایی؟
۶
آن چیز که گفتم آن نباشی
آن عین تو بد، تو آن کجایی؟
۷
در هر چیزی نشانی از تست
وانگاه تو بینشان کجایی؟
۸
از ما تو اثر نمیگذاری
ما بر اثرت دوان، کجایی؟
۹
هستیت یقین شد اوحدی را
ای بیتو یقین گمان، کجایی؟
تصاویر و صوت

نظرات