اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۸۸

۱

نهان از نهان کیست؟ دلدار ماست

برون از جهان چیست؟ بازار ماست

۲

به دستم ز باغ جهان گل مده

که بی‌روی آن نازنین خار ماست

۳

اگر مقبلی هست،در بند اوست

وگر مشکلی هست، در کار ماست

۴

بر ما به جز نام آن رخ مگوی

که او قبلهٔ چشم بیدار ماست

۵

ندیدی رخش را، ز ما هم مپرس

بدیدی، چه حاجت به گفتار ماست؟

۶

چو پندار باشی ز دلدار دور

که دوری هم از پیش پندار ماست

۷

در آن مصر اگر شرمساری بریم

ازین صاع باشد، که دربار ماست

۸

ز نار غم آن پری شعله‌ای

باین خرقه در زن، که زنار ماست

۹

میان من و او حجاب اوحدیست

چو او رفع شد، روز دیدار ماست

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۱۷۳

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۳/۰۱/۲۴ - ۱۶:۳۸:۴۶
در لت دوم از بیت 7 می فرماید از صاعی که در بار ما است شرمساری خواهیم برد و خواست شاعر از در بار درون بار است نه دربار شاهی پس باید دربار جدا نوشته شود . داستان حضرت یوسف است به ظاهر