
اوحدی
غزل شمارهٔ ۸۸۶
۱
ای نسیم سحر، چه میگویی؟
از بت من خبر چه میگویی؟
۲
به جز آن کم ز غم بخواهد کشت
چه شنیدی؟ دگر چه میگویی؟
۳
میدهم در بهای وصلش جان
میبری، یا مبر، چه می گویی؟
۴
با تو بار سفر دل من بود
چیست بار سفر؟ چه میگویی؟
۵
من از آن لب سخن همیپرسم
تو حدیث شکر چه میگویی؟
۶
گذری میکند به جانب من؟
یا ندارد گذر؟ چه میگویی؟
۷
به جز احوال آن نگار مگوی
اوحدی را ز هرچه میگویی
تصاویر و صوت

نظرات