اوحدی

اوحدی

غزل شمارهٔ ۹۲

۱

آن ترک پری چهره، که مانند فرشتست

یارب، گل پاکش ز چه ترکیب سرشتست؟

۲

انصاف توان داد که: با لطف وجودش

بنیاد وجود دگران از گل و خشتست

۳

زین بیش مده وعده به فردای بهشتم

کامروز به نقد از رخ او خانه بهشتست

۴

با قامت او هر که نشاند پس ازین سرو

بسیار کند سرزنش آن سرو که کشتست

۵

گفتم که: بگویم به کسی درد دل خویش

از خود به جهان یک دل بی‌درد نهشتست

۶

جان را نبود قیمت و دل چیست بر او؟

کس نام چنین ها نتوان برد، که زشتست

۷

ای اوحدی، از سر بنهی بر خط او نه

کامروز کسی بهتر ازین خط ننوشتست

تصاویر و صوت

کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی (دیوان - منطق العشاق - جام جم) به کوشش سعید نفیسی - تصویر ۱۷۵

نظرات

user_image
فرناز
۱۳۹۸/۰۳/۲۶ - ۰۶:۵۵:۳۹
در بیت آخر " ار سر بنهی .. " صحیح است به معنای اگر ای اوحدی ، ار سر بنهی بر خط او نه کامروز کسی بهتر از این خط ننوشتست