
اوحدی
غزل شمارهٔ ۹۲
۱
آن ترک پری چهره، که مانند فرشتست
یارب، گل پاکش ز چه ترکیب سرشتست؟
۲
انصاف توان داد که: با لطف وجودش
بنیاد وجود دگران از گل و خشتست
۳
زین بیش مده وعده به فردای بهشتم
کامروز به نقد از رخ او خانه بهشتست
۴
با قامت او هر که نشاند پس ازین سرو
بسیار کند سرزنش آن سرو که کشتست
۵
گفتم که: بگویم به کسی درد دل خویش
از خود به جهان یک دل بیدرد نهشتست
۶
جان را نبود قیمت و دل چیست بر او؟
کس نام چنین ها نتوان برد، که زشتست
۷
ای اوحدی، از سر بنهی بر خط او نه
کامروز کسی بهتر ازین خط ننوشتست
تصاویر و صوت

نظرات
فرناز