
اوحدی
غزل شمارهٔ ۹۷
۱
این نوبت آب دیده ز هنجار دیگرست
کار دلم نه بر نهج کار دیگرست
۲
از هیچ یار بر دلم این بار غم نبود
یاران، مدد، که این ستم از یار دیگرست
۳
ای دردمند عشق، به درمان مدار گوش
کامشب طبیب ما بر بیمار دیگرست
۴
در خانه اوست چون نبود، ماه، گو: متاب
وانگه به روزنی که ز دیوار دیگرست
۵
بر عشق میزنم دگر و هر چه باد باد!
ای دل، به هوش باش، که این بار دیگرست
۶
جز بهر عشق هر که کمر بست بر میان
نزدیک من کمر نه، که زنار دیگرست
۷
ای اوحدی، مجوی تو از عشق نام و ننگ
بگذر، که آن متاع به بازار دیگرست
نظرات