
اوحدی
رباعی شمارهٔ ۱۰۲
۱
آن زلف چو نافهٔ تتاری بنگر
و آن خط چو سبزهٔ بهاری بنگر
۲
بر گرد دهان همچو انگشتریش
زنگی بچه را سواد کاری بنگر
نظرات