اوحدی

اوحدی

بخش ۱۳۰ - در اعتقاد خود گوید

۱

با چنین فقر و این تهی دستی

وندرین خاکساری و پستی

۲

پشت گرمم بدانکه بی‌کم و کاست

اعتقادی درست دارم و راست

۳

به رسول و کلام و وحی و ملک

به شب قربت و عروج فلک

۴

به بهشت و بدوزخ و بالم

به سماوات و عرش و لوح و قلم

۵

به ترازو و عرصهٔ عرصات

به عبور مجردان ز صراط

۶

به کرامات و معجز و بولی

به ابوبکر و عمر و بعلی

۷

به شب اولین گور و عذاب

به وقوف و بحشر و نشر و حساب

۸

به خدایی که واحدست و صبور

به خدایی که قادرست و غفور

۹

بی‌زن و بی‌شریک و فرزندست

او به کس، کس باو نه مانندست

۱۰

حی و قیوم و بر وعدل و علیم

خالق و رازق و قدیر و قدیم

۱۱

بود و هست و بود ولی بیچون

از جسد فرد و از جهت بیرون

۱۲

ز اختر و چرخ و عقل و جان برتر

وز خیال و ضمیر و فکر به در

۱۳

ملک انس و جان علی‌الاطلاق

« ابدی الظهور والاشراق »

۱۴

حکم او عدل و وعدهٔ او راست

بجز و هرچه بود و هست و اوراست

۱۵

پادشاها، به ذات اکرم تو

به صفات و به اسم اعظم تو

۱۶

که ز ایمان مکن تهی دستم

بر همینم بدار تا هستم

تصاویر و صوت

نظرات