اوحدی

اوحدی

بخش ۷۹ - حکایت

۱

آن شیندی که شاه کیخسرو

چون ز معنی بیافت ملکی نو

۲

کار این تخت چون ز دست بداد؟

نیستی جست و هر چه هست بداد؟

۳

در پی شاه هر کسی بشتافت

پر بگشتند و کس نشانه نیافت

۴

پادشاهی بدان توانایی

با چنان علم و عقل و دانایی

۵

نیست بازی که هم به کاری رفت

که ز تختی چنان بغاری رفت

۶

تا کسی بر گهر نیابد دست

نتواند کبود مهره شکست

۷

آن کسانی که در هنر کوشند

خویش را از نظر چنان پوشند

۸

راه معنی باسب و زین نروند

جز به دل در طریق دین نروند

۹

تا به هر رشته‌ای در آویزی

کی ازین چاه بر زبر خیزی؟

۱۰

چند در بند فربهی باشی؟

پر مشو کز هنر تهی باشی

۱۱

این گروه مغفل ساهی

نتوانند با تو همراهی

۱۲

دست آزاده‌ای به چنگ آور

روی در روی نام و ننگ آور

۱۳

کو برون آورد ز غرقابت

برگشاید دو دیده از خوابت

۱۴

چون ازین خانه میروی به درست

به طلب راه را رفیقی چست

۱۵

تا بگوید، چو بازپرسی راست

کندرین راه منزل تو کجاست؟

۱۶

این رباطیست پر ز حجره و رخت

از پس و پیش چند منزل سخت

۱۷

اولش مهد و آخرش تابوت

در میان جستجوی خرقه و قوت

۱۸

چون بزایی، اگر ندانی مرد

کی ازین عرصه گو توانی برد؟

۱۹

خواه اطلس بپوش و خواهی دلق

با خدا باش در میانهٔ خلق

۲۰

بیحضوری مباش و بی‌شوقی

تا بیابی ز جام ما ذوقی

۲۱

هر کرا نفس شد پراگنده

روح قدسیش کی شود زنده؟

۲۲

بگذر از ریش و سبلت و بینی

که تو این نیستی که می‌بینی

۲۳

گرد هر در مگرد چون گولان

درج شو در حساب مقبولان

۲۴

گر چه کارت به جای خود نبود

هیچ فارغ مشو، که بد نبود

۲۵

سرت آغاز اگر کند جستن

نتوان نیز پای را بستن

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
یزدانپناه عسکری
۱۴۰۲/۰۲/۱۰ - ۲۲:۲۷:۱۲
آن شیندی که شاه کیخسرو - چون ز معنی بیافت ملکی نو کار این تخت چون ز دست بداد؟ - نیستی جست و هر چه هست بداد؟ در پی شاه هر کسی بشتافت - پر بگشتند و کس نشانه نیافت *** [فتح الله مجتبایی] وابسته شدن انوار اسپهبدی به هیاکل ظلمانی مادی و تصور «صیصیه» که به معنی دژ و قلعه و زندانی است که روح را در خود اسیر نگه می‌دارد، عیناً همان نظریه «تن یعنی زندان» (soma-sema) گنوسیان و اورفئوسی‌های یونان است.***[حکمت خسروانی]کیخسرو Keyxoro هشتمین شهریار از سلسله‌ی کیانیاناین شهریار فرهمند «کی خسرو» که به مدد خُرّه ی کیانی‌اش ، توانست چونان شعله‌ای فروزان نور اسپهبدیِ محبوس در کالبد میرنده ای را که همان غلاف ادیم ما باشد رها کند . پهلوانان همراه مشاهده می‌کنند که شاه ناگهان ناپدید می‌شود . (1)***[یزدانپناه عسکری]ابدیت آگاهی  ________________1- حکمت خسروانی ،سیر تطبیقی فلسفه و حکمت و عرفان در ایران باستان از زرتشت تا سهروردی و استمرار آن تا امروز ، پژوهش و نوشته هاشم رضی،  تهران ک انتشارات بهجت 1379- صفحات 428 و 429 و 4254+3:57        2+5:120