اوحدی

اوحدی

بخش ۱۲ - حکایت

۱

شبی پروانه‌ای با شمع شد جفت

چو آتش در فتادش خویش را گفت

۲

که: پیش از تجربت چون دوست گیری

بنه گردن، که پیش دوست میری

۳

سخن در دوستداری آزمودست

کزیشان نیز ما را رنج بودست

۴

دل من زان کسی یاری پذیرد

که چون در پای افتم دست گیرد

۵

درین منزل نبینی دوستداری

که گر کاری فتد آید به کاری

۶

چنین‌ها دوستی را خود نشاید

که اندر دوستی یک هفته پاید

تصاویر و صوت

احوال و آثار اوحدی اصفهانی معروف بمراغه ای و مثنوی منطق العشاق یا ده نامه اوحدی به اهتمام و انتخاب محمود فرخ - محمود فرخ - تصویر ۱۸۳

نظرات