پروین اعتصامی

پروین اعتصامی

شمارهٔ ۵۴ - خون دل

۱

مرغی بباغ رفت و یکی میوه کند و خورد

ناگه ز دست چرخ بپایش رسید سنگ

۲

خونین به لانه آمد و سر زیر پر کشید

غلتید چون کبوتر با باز کرده جنگ

۳

بگریست مرغ خرد که برخیز و سرخ کن

مانند بال خویش، مرا نیز بال و چنگ

۴

نالید و گفت خون دلست این نه رنگ و زیب

صیاد روزگار، بمن عرصه کرد تنگ

۵

آخر تو هم ز لانه، پی دانه بر پری

از خون پر تو نیز بدینسان کنند رنگ

۶

در سبزه گر روی، کندت دست جور پر

بر بام گر شوی، کندت سنگ فتنه لنگ

۷

آهسته میوه‌ای بکن از شاخی و برو

در باغ و مرغزار، مکن هیچگه درنگ

۸

میدان سعی و کار، شما راست بعد ازین

ما رفتگان بنوبت خود تاختیم خنگ

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۱۱/۱۰ - ۰۴:۵۷:۰۲
به نظر می رسد بیت آخر باید به این گونه باشد:میدان سعی و کار، شما راست بعد ازینما رفتگان به نوبت خود تاختیم خنگ«شما راست» به اشتباه «شمار است» نوشته شده و «بنوبت» یا «به نوبت»، «نبوت» نوشته شده است.معنی شعر با اصلاح مورد نظر اینجانب به این صورت می شود:میدان کار از این پس از آن شماست (نوبت شماست که کار و تلاش کنید) ما قبلا به نوبت، سعی و تلاش خود را کرده ایم.