
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۱۰۱
۱
نه مهر، خوبی روی ترا نه مه دارد
خدا ز چشم بدت ای پسر نگه دارد
۲
ترا ز ده نگذشته است سال و مهر رخت
هزار طعنه به ماه چهارده دارد
۳
کجا روم چکنم حال دل کرا گویم
نه رند میکده نه شیخ خانقه دارد
۴
نیاز و عجز من ناتوان چه خواهد کرد
باین غرور که آن ترک کج کله دارد
۵
بطرف رخ منه آن زلف را چنین زنهار
که روز روشن عشاق را سیه دارد
۶
بود به کیش تو گر دوستی گناه رفیق
یقین که از همه کس بیشتر گنه دارد
تصاویر و صوت

نظرات