
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۱۰۸
۱
سوی آن کز تو دلش خوش به نگاهی باشد
سهل باشد که نگاهی ز تو گاهی باشد
۲
مانع ای ابر کرم چیست که از رشحه ی تو
قطره ای قسمت لب تشنه گیاهی باشد
۳
ارتو نسبت به من آن جور که باشد همه وقت
به ز لطفی که نباشد گه و گاهی باشد
۴
ایخوش آن خسته که چون بر سرش آئی او را
قوه ناله نه و قدرت آهی باشد
۵
تو که چشمت نگران نیست به راهی چه غمت
که به راهت نگران چشم به راهی باشد
۶
گفتی آن دم که نباشی کنمت یاد رفیق
آندم این حرف بیاد تو الهی باشد
نظرات