
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۱۰۹
۱
عاشق یاری جفا بسیار میباید کشید
جور اغیار و جفای یار میباید کشید
۲
تا میسر گرددت روزی مگر دیدار دوست
روزگاری حسرت دیدار مییابد کشید
۳
زحمت اغیار میباید کشید از بهر یار
طالب گل را جفای خار میباید کشید
۴
عاشقان را از برای عزت کم از حبیب
از رقیبان خواری بسیار میباید کشید
۵
هر زمان بر چهره، خون دیده میباید فشاند
هردم از دل نالههای زار میباید کشید
۶
قصه عشق و جنون خوش نیست در خلوت رفیق
رخت خود را بر سر بازار میباید کشید
تصاویر و صوت

نظرات