رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۱

۱

برد آن نامسلمان گر دل و جان اینچنین ما را

نه دل خواهد به جا ماندن مسلمانان به دین ما را

۲

کند آنکس که منع از دیدنت ای نازنین ما را

ببیند گر تو را معذور دارد بعد ازین ما را

۳

به جرم عشقبازی منع ما تا کی کنی زاهد

گناه ما چه باشد، آفرید ایزد چنین ما را

۴

به داغ لاله رویان زاده ایم و تا دم مردن

بود چون لاله مهر داغ ایشان بر جبین ما را

۵

ترا با ما چه کار ای پند گو، از پند ما بگذر

مکن بیهوده غمگین خویش را اندوهگین ما را

۶

گدای کشور عشقیم ما، وین سلطنت یکدم

بود بهتر ز عمر شاهی روی زمین ما را

۷

چه باشد ای که با او همنشینی روز و شب، گاهی

کنی همدم بما او را و با او همنشین ما را

۸

چه نیک و بد رفیق از غیر من دید آن پری، یارب

که دارد روز و شب از مهر و کین شاد و غمین ما را

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۲۳

نظرات