رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۱۹

۱

گفتم آن لعل لب از شیره جان ساخته‌اند

گفت نه جان تو شیرین‌تر از آن ساخته‌اند

۲

هست هر عضو تو از عضو دگر شیرین‌تر

مگر اعضای تو از شیرهٔ جان ساخته‌اند

۳

نالد از درد به تن هر رگ من پنداری

بند بندم چو نی از بهر فغان ساخته‌اند

۴

به هوای گل رخسار تو چون ابر مراد

از سر هر مژه خونابه روان ساخته‌اند

۵

راز عشقی که نهان داشتم از خلق رفیق

اشک گلگون و رخ زرد عیان ساخته‌اند

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۹۷

نظرات