رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۲

۱

هستم ز کوی آن بت گل پیرهن جدا

نالان چو بلبلی که بود از چمن جدا

۲

ای جان و تن فدای تو رفتی و می کند

جان از جدائی تو جدا ناله، تن جدا

۳

از رشک غیر رفتم ازان کو وگرنه کس

هرگز به اختیار نشد از وطن جدا

۴

از سر هوای کوی تو بیرون نمی کنم

با تیغ اگر کنند سرم از بدن جدا

۵

گشتم جدا ز خیل سگان درش رفیق

یارب مباد کس ز رفیقان چو من جدا

تصاویر و صوت

نظرات