رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۲۴

۱

گر چنین دلبر من آفت جان خواهد شد

بس جهاندیده که رسوای جهان خواهد شد

۲

ور چنین خون شودم دل دل خونگشته ی من

همره اشک به کوی تو روان خواهد شد

۳

زان پری پیکر اگر کاهد از اینگونه تنم

چون پری پیکرم از دیده نهان خواهد شد

۴

می کنم از تو نهان عشق خود و می دانم

کآخر این راز نهان بر تو عیان خواهد شد

۵

شد کنون سینه سپر تیغ ترا از پس مرگ

استخوانم به خدنگ تو نشان خواهد شد

۶

شاد و غمگین مشو از راحت و محنت که اگر

می شود گاه چنین گاه چنان خواهد شد

۷

توبه کردم چو شدم پیر و ندانستم حیف

که اگر باده خورد پیر، جوان خواهد شد

۸

آنکه دارد سر سلطانی عالم چو رفیق

از گدایان در پیر مغان خواهد شد

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۱۰۱

نظرات