
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۱۳۹
۱
ز ما ترک سهیقدان رعنا برنمیآید
اگر از غیر برمیآید از ما برنمیآید
۲
تنم شد خاک و در دل خارخار گلرخان باقی
گلم از گل برآمد خارم از پا برنمیآید
۳
به ناکامی نمودم عمر صرف وی ندانستم
که برمیآید از وی کام من یا برنمیآید
۴
مکن چندین تمنای محل وصل او ای دل
که این گوهر ز کان وین در ز دریا برنمیآید
۵
رفیق از جسم برمیآیدم این جان غمپیشه
خلاصم میکند زین غصه اما برنمیآید
تصاویر و صوت

نظرات