رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۵

۱

از بهر یار دیده به کار است بس مرا

چشم از برای دیدن یار است بس مرا

۲

زین نقشهای نغز در آینده در خیال

نقشی که بست نقش نگار است، بس مرا

۳

گردی ز کوی یار بیار ای نسیم صبح

کان توتیای دیده ی تار است بس مرا

۴

آن غرقه ی محیط ملالم که تا ابد

در خاطر آنچه نقش کنار است بس مرا

۵

از درد و داغ آنچه بگوئی رفیق هست

چیزی که نیست صبر و قرار است بس مرا

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۲۴

نظرات