
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۱۵۶
۱
هر دم ای یار ز تو می کشم آزار دگر
چه کنم نیست به غیر تو مرا یار دگر
۲
جز تو دلدار دگر نیست و گر باشد نیست
دل دیگر که دهم جز تو به دلدار دگر
۳
هست ای یار جفاکار بسی یار اما
همچو من نیست ترا یار وفادار دگر
۴
خوبرویان همه هستند ستمکار ولی
به ستمکاری تو نیست ستمکار دگر
۵
گر بکوی توام ای بار گذر افتد باز
تا بود عمر از آن کو نروم بار دگر
۶
ناصح از عشق مکن منع من زار که هست
کار من عشق و جز این نیست مرا کار دگر
۷
رود از گلشن کوی تو کجا، نیست رفیق
عندلیبی که شود بلبل گلزار دگر
تصاویر و صوت

نظرات