رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۶۳

۱

شد سبزه ی خط از لب آن ماه لقاسبز

چون سبزه که گردد ز لب آب بقا سبز

۲

گفتم ز خط سبز شود خوبیش افزون

خط گرد لبش سر زد و شد گفته ی ما سبز

۳

سر تا قدم ای سرو بکام دل مایی

بهر دل ما کرده همانات خداسبز

۴

رشک گل و سروی به رخ و قد چه خرامی

چون گل بسر سرو کله سرخ و قبا سبز

۵

یک روز به من سایه نیفکند به عمری

آن سرو که کردم همه عمرش به دعا سبز

۶

خوش آب و هوا شهر و دیاریست چه بودی

گر تخم وفا گشتی از این آب و هوا سبز

۷

شد مهر رفیق از خط او بیش که او را

شد گرد گل از سبزه ی خط، مهر گیا سبز

تصاویر و صوت

دیوان رفیق اصفهانی به کوشش احمد کرمی - احمد کرمی - تصویر ۱۳۱

نظرات