رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۷۱

۱

مهی دارم ندیده کس مثالش

فزون از مهر و بیش از حد جمالش

۲

به قد سرو چمن در شرمساریش

برخ ماه فلک در انفعالش

۳

به دور ماه رخ از هاله خطش

به کنج لعل لب از مشک، خالش

۴

ندیده دیده ی گردون نظیرش

نزاده مادر دوران همالش

۵

ز ماه چارده بگذشته در حسن

هنوز از چارده نگذشته سالش

۶

پریشان خاطران آشفته حالان

پریشان خاطر و آشفته حالش

۷

کم از عمری و بیش از ساعتی نیست

شب هجرانش و روز وصالش

۸

دمی خوش، لحظه ای خرم نگردد

دلم بی یاد و جانم بی خیالش

۹

رفیق از هجر او گر من ملولم

مبادا از ملال من ملالش

تصاویر و صوت

نظرات