
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۱۸۰
۱
صبر کردم بر جفای او غلط کردم غلط
دل نهادم بر وفای او غلط کردم غلط
۲
باختم دل در هوای او عبث کردم عبث
ساختم جان را فدای او غلط کردم غلط
۳
سو به سو کردم سراغ او خطا کردم خطا
کو به کو گشتم برای او غلط کردم غلط
۴
بی بها گشتم غلام او زیان کردم زیان
بی عطا گشتم گدای او غلط کردم غلط
۵
رفتمش صد بار بر دنبال، رو واپس نکرد
باز رفتم در قفای او غلط کردم غلط
۶
از لبش هرگز به دشنامی نگشتم سر فراز
سالها گفتم دعای او غلط کردم غلط
۷
آن که با بیگانه بهتر ز آشنا باشد رفیق
از چه گشتم آشنای او غلط کردم غلط
تصاویر و صوت

نظرات