رفیق اصفهانی

رفیق اصفهانی

شمارهٔ ۱۹۳

۱

نثار راه جانان کی سزد جانی که من دارم

ندارد قدر جان در راه جانانی که من دارم

۲

دلم پردرد و جانم پرغم و چشمم بود پرخون

ندارد هیچ کس در عشق سامانی که من دارم

۳

ببین ای پاکدامن گل که از خون جگر تا کی

چسان آلوده شد آلوده دامانی که من دارم

۴

پشیمان گردد از عشق تو مشکل با چنین خوبی

ولی از مهر خوبان ناپشیمانی که من دارم

۵

شود سرو چمن شرمنده زان قامت اگر آید

خرامان در چمن سرو خرامانی که من دارم

۶

رفیق از ناله کی منع من رسوا کند ناصح

اگر آگه شود از درد پنهانی که من دارم

تصاویر و صوت

نظرات