
رفیق اصفهانی
شمارهٔ ۱۹۸
۱
پاک و پاکیزه است اصل گوهرم
خاکم از خلد است و آب از کوثرم
۲
روضهٔ رضوان و آب سلسبیل
نیست از میخانه و می خوشترم
۳
ساغر و مینا اگر خالی شود
از می ناب و شراب احمرم
۴
می شود خون دل و خوناب چشم
باده ی مینا شراب ساغرم
۵
من که بودم شاد با وی روز وصل
بود زیر پر جهان سر تا سرم
۶
مانده در دام غم هجران کنون
طایر بی بال و مرغ بی پرم
۷
بعد عمری کان جفاجو یار داد
جای در سلک سگان آن درم
۸
ز سگان کوی او در کوی او
از وفا بیشم به عزت کمترم
۹
گرچه رفت و شد نهان از من رفیق
نه شد از یاد و نه رفت از خاطرم
تصاویر و صوت

نظرات